نوروز93
سلام جیگرم امروز هم اومدم تا عکس های عید نوروز را بزارم
بابایی که عزادار بود و بعد از سال تحویل هم برا شام خونه عمو مجید دعوت بودیم وامسال هم که موقع سال تحویل شما حسابی شیطونی کردی ونذاشتی باهم یه عکس سه نفر بندازیم واین دوتا عکس راهم شانسی شد و من امسال با شما پای هفت سین عکس ندارم میگفتی من عکس بندازم اینقدر هم خوشگل میگی والتماس میکنی ادم دلش نمیاد نه بگه مدام میگی یه دونه یه دونه اجازه میدی
توی اعیام عید هم خانواده من همه رفتند شمال وما به خاطر کار بابایی موندیم اصفهان ولی هر روز شما را میبردیم بیرون
این جا هم اصرار داشتی که من عکس بگیرم وما هم الکی ژست گرفتیم وبعد دیدیم واقعا خوشگل شده. این عکس شما گرفتی قربون دستای کوچولوت برم من
این زمین بازی را هم بیشتر از زمین های دیگه دوست داشتی چون یکم بازی هاش تنوع داشت
عاشق این سرسره پیچ دار هستی
قربون چشمات برم من که با تعجب به این نگاه کردی ورفتی نشستی کنارش وگفتی لیلا بیا عکس بگیر
میدون امام هم که حسابی عاشق اسب شده بودی و سه ربع تو صف بودیم که سوار کالسکه بشیم تا خواستیم سوار بشیم گریه کردی وگفتی میترسم
فکر کنم نوروز امسال به شما بیشتر خوش گذشت.ما هم تلاش کردیم که بهت خوش بگذره.