جامانده از قبل
سلام عشق کوچولوی مامان
مامان تنبلت ببخش امسال عید نوروز درک بهتری از عید لباس نو وهفت سین داشتی وهرچی میرفتیم بیرون وبرا شما لباس میخریدیم کلی ذوق میکردی وهمه لباسهاتم باید تو اتاق پرو عوض میکردم وگرنه مدام میگفتی همه میبینن زشته موقع چیدن هفت سین هم کلی ذوق کرده بودی وکمک کردی
این ژست از توی یه عکس پسر بچه دیدی ودیگه مدام این ژست میگرفتی موقع سال تحویل هم بابا یه تبلت بهت عیدی داد که کلی ذوق کردی امسال هم حسابی بردیمت بیرون
قربون اخمت برم اینجا اصلا حس عکس نداشتی وبا اصرار من عکس گرفتی ولی من وبابا عاشق این عکس شدیم
یه عضو جدید هم به خانواده اضافه شد ومن همیشه استرس داشتم که شما بهش دست بزنی واذیت کنی ولی اینقدر بزرگ شدی که خودت میدونی فقط باید نگاهش کنی وفقط دستش بوس میکنی وبر خلاف تصور من خیلی باهاش خوب کنار اومدی وموقع ورودش به خونه دایی احمد یه میز ارایش برا سارینا وبرای شما یه ماشین خیلی خوشگل خرید واز طرف سامیار به شما داد وهردوتاتون کلی ذوق کردین اینجا هم اولین ملاقات شما با سامیار
اینجاهم جشن ختنه سورون سامیار که توی باغ برگزار شد وحسابی به شما خوش گذشت
اینجا هم یه باغ دیگه است وتولد دایی سعید ودایی احمد بود واز صبح رفتیم وبعداز ظهر شما بچه ها حسابی خاک بازی کردین وبرای اولین بار ما هم حسابی راحتتون گذاشتیم
خیلی بهت خوش گذشت هنوز هر دفعه میگی بریم باغ