سرما خوردگی
سلام یکی یه دونه مامان
ببخشید گلم دیر به دیر میام به وبلاگت سر میزنم وبرات خاطراتت می نویسم اخه شما بزرگتر شدی
وشیطونیاتم بیشتر شده ومامانی راحسابی سرگرم کردی این چند روز هم کامپیوترمون خراب بود والان هم
که درست شده نفس مامان حالش بده وسرما خورده وفقط گریه میکنه ومیگه من بغل کن الاهی
بمیرم که چه سرفه های بدی میکنی وبینی هاتم گرفته از صبح تا حالا هم هرچی زنگ میزنم به دکترت
که نوبت بگیرم اصلا گوشیشون جواب نمیدن راستی 5شنبه هم نوبت دکتر داری واسه چکاپ واقای دکتر
گفته که غذات شروع می کنم ان شا الاه که همه چیز به خوبی پیش رفته باشه دکتر هم مثل سری های
قبل راضی باشه از رشد قد و وزنت خوب من برم دوباره اقا پسر گل از خواب بیدار شدند.بای بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی