خونه تکونی با همکاری مرد خونه
سلام جیگر طلا
دیگه حسابی واسه خودت اقایی شدی دو روز پیش تصمیم گرفتم اتاق شمارا خونه تکونی کنم که شما هم
حسابی کمکم کردی که یهو مامانی دست تنها خسته نشه خلاصه کلی ذوق کرده بودی اول که داشتم
کمد وویترین وایینه ات را بیرون میاوردم میومدی واونها را حول میدادی قربونت برم من یه جوری هم زور میزدی
که انگار خودت تنهایی داری جابجاشون میکنی
وبعد حسابی جاروبرقی کشیدی ودیگه به من نمیدادی همه کارها را خودت تنهایی میخواستی انجام بدی
راستی دیوار ها راهم کمک من پاک کردی ولی یادم رفت عکس بگیرم واز اون روز تا حالاهم هرجا میریم یه
دستمال میگیری دستت وهمه جارا پاک میکنی وبهداز اینکه عروسکات تمیز کردم یکی یکی همشون
میاوردی میذاشتی روتختت وتامن عروسکات چیدم روی ویترین مدام میگفتی مامان اپوچی یعنی منم
بذارم بالا
بعدهم رفتی بین عروسکات نشستی و یکی یکی میدادی دست من تا بچینمشون تو ویترینت
نکته قابل توجه این بود که با اینکه این همه عروسک واسباب بازی اونجا بود اصلا باهاشون بازی نکردی فقط هر کاری من میکردم شما هم میدویدی وهمون کار تکرار میکردی
قربونت برم بامعرفت مامان که به فکر من بودی که دست تنهام واینقدر کمکم کردی